داستان طنز بریده ای از متن کتاب : ناگفته نماند ابی , با این همه خلوص نیت و پرهیز از هرگونه ارتباط با دخترهای دانشگاه , حتی در حد نگاه یا سلام , چیزهایی درباره تصوراتش از بهشت و انگیزه اش برای حضور در آنجا می گفتد که اگر حوری ها می شنیدند, از دستش به اتوبوس ها ما در جهنم پناه می آوردند.